«محمدرضا شفیعی» که امسال با تهیه کنندگی فیلم سینمایی «صیاد» در «چهل و سومین دوره جشنواره فیلم فجر» حضور داشت؛ در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس به مسئله انحصار در اکران آثار سینمایی پرداخت و در این خصوص بیان کرد: در ابتدا باید بگویم که مشکل فیلمهای محتوایی برای اکران، مسائل متعددی است. یکی از این مسائل تخصیص سالنها و زمان اکران است. اما یک بخش دیگر به جریان مخاطب برمیگردد. مخاطب در ذهن خود یک تقسیمبندی خاص ایجاد کرده است. یعنی مثلاً میگوید من این سریالها را در تلویزیون میبینم، این فیلمها را در پلتفرمها میبینم و این فیلمها را هم در سینما.
وی افزود: این تقسیمبندی باعث میشود که وقتی فیلمها به سینما میآیند، ممکن است با فروش محدودی مواجه شوند. اما وقتی این فیلمها وارد فضاهای دیگر مانند تلویزیون میشوند، مثلاً یک یا دو سال بعد، میلیونها نفر آن را میبینند. دلیل این پدیده همین تقسیمبندی ذهنی مخاطب است.
او ادامه داد: ما فیلم را برای مخاطب می سازیم. بخشی از این کار به خاطر دل خودمان است، اما مهمتر از همه این است که مخاطبمان فیلم را ببیند و این که در چه بستری دیده شود برای من مهم نیست. برای من مهم این است که فیلم دیده شود. اما برای سرمایهگذار مهم است که فیلم در سینما دیده شود، چون باید سرمایهگذاری که روی فیلم کرده، به درآمد تبدیل شود. بنابراین ما تمام تلاشمان را میکنیم که فیلم ابتدا در سینماها اکران شود، ولی باید بپذیریم که بخشی از مخاطبان در سالن سینما حضور ندارند. همان مخاطبها در بسترهای دیگر فیلم را میبینند.
تهیه کننده فیلم صیاد در پاسخ به این پرسش که چرا آثار ژانر جنگی و دفاع مقدس ما کم تر به بازارهای جهانی ورود می کنند؟ بیان کرد: بخش زیادی از این موضوع به جریان فیلمسازی ما برمیگردد. چه در دوران انقلاب و چه در دوران دفاع مقدس، فیلمسازی ما در یک حیطه محدود قرار گرفته و برخی اجازه نمیدهند که حرفهای روز و متفاوت زده شود. البته که هم در داخل کشور و هم در خارج از آن، مردم دوست دارند که این فیلمها ساخته شوند.
شفیعی در خصوص رویکرد متفاوتی که در ساخت فیلم صیاد بکار برده شده است توضیح داد و در این خصوص اظهار داشت: یک نمونه از این دست فیلمها، فیلم «صیاد» است که از معدود فیلمهایی است که به این شکل ساخته شده. ما در این فیلم در مورد یک شهید صحبت میکنیم، اما پایان فیلم با شهادت او تمام نمیشود. در نگاه ما، شهادت یعنی پایان یک مسیر قهرمانانه، اما برای فردی که در ویتنام یا بلاروس نشسته و فیلم را میبیند، شهادت یعنی حذف آن فرد.
وی افزود: اگر همین نگاهها را به سایر زمینهها تعمیم بدهیم، میبینیم که یک آدمی که در یک مقطع زمانی به شهادت میرسد، در طول زندگیاش اعمال قهرمانانه زیادی داشته که منجر به شهادت او شده است. بنابراین فیلمهایی که درباره شهدا ساخته میشود، لزوماً نباید با شهادت آنها تمام شوند. مثلاً در فیلم "صیاد"، داستان با یک عمل قهرمانانه از شهید صیاد تمام میشود، بدون اینکه اشارهای به شهادت او در آینده بشود. این طرز نگاه، نیاز به تفکر و تعمق بیشتری دارد.
محمدرضا شفیعی در پایان این گفت و گو به مسئله نفوذ در دستگاه فرهنگی و سینمایی کشور پرداخت و در این خصوص خاطرنشان شد: در حقیقت، ما در شرایطی هستیم که تعداد زیادی جریانات اداری ایجاد کردیم که وظیفهشان ساخت فیلم و حمایت از این نوع فیلمهاست، اما نه تنها حمایتی از آنها نمیشود، بلکه موانعی هم سر راهشان ایجاد میشود. این جریانها به جای اینکه فیلمسازی را تسهیل کنند، اساساً سنگاندازی میکنند. از طرفی، زبان شنوا برای حاکمیت دارند، و همین موضوع باعث میشود که بسیاری از فیلمها یا اصلاً ساخته نشوند، یا اگر ساخته شوند، فیلمهایی بیاثر و خنثی از آب دربیایند. یا اگر فیلمها خنثی نباشند، به یک جریان خاص محدود شده و عمومیت پیدا نمیکنند.
ارسال نظر